آنیساآنیسا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

فرشته ناز مهربون

2 ماهگیت مبارک

1393/7/1 12:40
نویسنده : مامان پریسا
2,031 بازدید
اشتراک گذاری

  دختر طلای مامانی دو ماهگیت مبارکبوسبغلمحبتبوس

آنیسای عزیز و دوست داشتنی بودنت کنارمون خیلی واسمون آرامش بخش و لذت بخشه و خیلی خیلی به وجودت عادت کردیم

 

 

هنوز متاسفانه خوابیدن یا شیر خوردن و کلا برنامه زندگیت رو روال نیوفتاده و به زندگی بیرون از رحم مامانی هنوز عادت نکردی و همچنان گریه های بی وقفت ناراحتم میکنه آخه خودت خیلی اذیت میشی و وقتی شروع به گریه میکنی آروم کردنت خیلی سخته . البته خداروشکر بعد از چله خیلی بهتر شدی ولی همچنان شبا تا دیر وقت بیداری و گریه میکنی و ما هم به صدای سشوآر رو می اوریم که صدای محیط داخل رحم رو برات فراهم کنی. هنوزم دوست داری تو بغل بخوابی و ساعت ها باید راه بری تا آروم بشی و خوابت ببره.

عشقای مامانی که دوتاییشون آروم خوابیدن(قربونت بشم که مثل قورباغه خودتو انداختی تو بغل بابایی)

تو این ماه اسباب کشی هم کردیم و اومدیم کنار خونه مامان جونیشون تا دیگه مامانی راحت راحت بشه. البته خداروشکر با وجود اینکه شما خیلی خیلی کوچولو بودی اما خداروشکر تو اسباب کشی اصلا اذیت نشدم و تقریبا میشه گفت همه زحمت ها به دوش بابا محمود بودالبته مامان جونی و خاله مهسام کمکمون کردن. دست بابا محمود درد نکنه که نذاشت مامانی و آنیسا کوچولو اذیت بشنبوسبغلتشویقمحبتچشمک

راستی خداروشکر واکسن دو ماهگیت به خیر گذشت و تب نکردی.البته قبل از واکسن زدن قطره استامینوفن رو بهت دادم که کمتر درد بکشی و اذیت بشی غمگینغمناک(بمیرم برات عزیز دلم. ای کاش مامانی میتونست به جای شما این درد و بکشهغمناک). ما که اصلا طاقت دیدنشو نداشتم مامان جونی پاهاتو گرفت تا خانم واکسنتو بزنه.

البته خداروشکر خیلی گریه نکردی و مامانی هم سریع بغلت کرد و بهت شیر داد و زودی آروم شدی .خونه هم که رسیدیم اول برات یه چند ساعتی پد سرد گذاشتم که دردتو بکشه بعدشم پد گرم که سریعتر تو بدنت پخش بشه.

تو این ماه برای اولین بار گذاشتمت توی پلی جیمت که خوشبختانه کلی برات جذابیت داشت و همش اینور و اون ورشو نگها میکردی و حسابی حال کردی

خداروشکر گردنتم دیگه سفت شده . حتی تو حالت دمر هم یه چند ثانیه ای گردنتو بالا میگیری اما زودی خسته میشی و میزاریش پایین

آنیسا عصبانی میشودعصبانی

بابا محمودم هر شب ماساژت میده و شما هم کلی حال میکنی. باهات بازی هم میکنه . روی توپ یوگای مامانی میذارت و کلی قلت میده

برای اولین بار هم با خاله حمیده رفتیم پارک 

 

 

نفس مامانی , امیدوارم زوده زوده آروم آروم بشی و دیگه گریه نکنی .

دوست دارم یه عاااااااااااااااااالمه  هر چی بگم بازم کمه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)