مروارید کوچولو خوش اومدی
مروارید کوچولوهای نازنین به خونمون خوش اومدین
نازنین دخترم , یه چند وقتی بود که مدام بیقراری میکردی و آب دهنت می اومد و همش میخواستی اشیا سفت رو محکم رو لثه هات بکشی و بخارونیشون. تا اینکه آقای دکتر گفتن بببببللله مروارید کوچولوها دارن خودشون رو برای بیرون اومدن آماده میکنن و لثه های ناز نازیت متورم شده بودن.
با اینکه مروارید کوچولوها به موقع و سر وقت دارن خودشونو نشون میدن اما مهربون مامانی رو خیلی اذیت کردن. تقریبا یه یک ماهی هست که شبا خیلی بیقراری میکنی و یه دفعه از خواب میپری و وحشتناک گریه میکنی الهی بمیرم که دختر نازنینم اینقدر درد کشید و اذیت شد ای کاش میتونستم به جات این درد و تحمل کنم تا مهربون دخترم کمتر اذیت بشه
اما بالاخره شب 26 آذر ماه یعنی درست پایان 6 ماهگیت یکی از مروارید کوچولوها جوانه زد و و خودشو بهمون نشون داد اما شب فوقالعاده سختی بود و عزیز دل مامانی خیلی سختی کشید و اذیت شد.دو شب بعدش هم دومین مروارید دختر نازنینم جونه زد